تاریک کوچههای مرا آفتاب کن با داغهای تازه دلم را مجاب کن ابری غریب در دل من رخنه کرده است بر من بتاب چشم مرا غرق آب کن ای عشق ای تبلور آن آرزوی سبز برخیز و چون سکوت دلم را خطاب کن ای تیغ سرخ زخم کجا میروی چنین محض رضای عشق مرا انتخاب کن ای عشق زیر تیغ تو ما سر نهادهایم لطفی اگر نمیکنی اینک عتاب کن...